۱۳۸۶ آبان ۲۶, شنبه

مطلقاً سکوت

لطفاً سکوت را رعایت کنید
دست‌های این آقا
در جیب‌ کاغذی‌ی باد
به‌خواب رفته‌ است
و چشم کوچه‌های من
باد می‌کند
*
پهنای این پیاده‌رو
فراموش نشود
چیزی بلندتر از
عرض سلام‌های مکرر صبح‌های به‌خیر
که از این سمت یک خیابان بی‌ستون
به آن سوی در به دری‌های پاره پاره
پرتاب می‌شود
*
یک
دو
سه
.یعنی یکی اضافه شده‌ست
*
زیر کتاب‌های درسی
چیزی نمی‌شود پنهان کرد
همیشه آخر هر سال
سوالی خواهد شد
که حساب پریشانی‌های‌ات را
. خواهد رسید
*
لطفاً کمی در به در شوید
توی این پیاده‌رو هم می‌شود
عاشق شد
بی آن‌که کمی غریبه نباشید
و می‌شود با باغچه‌ی همسایه هم
درد دل کرد
بی آن‌که کمی تنها نباشید!
سی‌ام نوامبر۲۰۰۷

هیچ نظری موجود نیست: