۱۳۸۷ خرداد ۹, پنجشنبه

این درخت با زبان شما حرف می‌زند

مجبور نیستید
پاییز را با حروف بزرگ بنویسید*
تا بریتانیای کبیر
فاصله بسیار است
و سیاستمداران همیشه
کلاه به سر نمی‌کنند
.
آن‌قدر سرد نیست
که مجبور شوید
بارانی‌ی سیاه‌تان را بپوشید
تا باران بین شیروانی‌ی خانه و دریاچه
سرگردان بماند
.
دستمال‌های کاغدی شما
هیچ نسبتی
با گل‌ کاغذی گلدان روی میز ندارد
وگرنه این درخت
که با زبان شما حرف می‌زند
چپ چپ نگاه‌تان نمی‌کرد
.
چاره‌ای نیست
چشم‌‌غره هم اگر بروید
شناسنامه‌تان
عوض نمی‌شود
ما اهل همان کوچه
خواهیم ماند
و بن بست
اولین حرفی خواهد بود
که بر نام محل‌ تولدمان
نوشته خواهد شد
.
لطفآ برای خاطر خاطرات تازه‌تر
پروانه‌های خشکیده را
از دفتر قدیمی‌ی خاطرات‌تان
............................مرخص کنید
.....................................................۲۸۲۸ ۲۸ می ٢٠٠٨
*Capital

هیچ نظری موجود نیست: