.
دیوارم کوتاهست
کسی به خوابهای نازکام ناخنک میزند
همسایهام تنهاست
آنقدر که با سایهاش قرار میگذارد
به رنگین کمانی که قاطی کرده است
.......................... نگاه میکنم
صدایام شنیده نمیشود
پشت باد دراز میکشم
کوچهام به بنبست میرسد
پا برهنهها رژه میروند
امروز باید به آنکه کوچکتر است
............................. رأی بدهم
من همیشه از شما کوتاهتر بودهام
حتی زمانیکه
تفنگهایتان را
عادلانه قسمت میکردید
باید صدایام را سبز کنم
تا درختهای جوان
...................خم نشوند
از تو میگویم
تا هم آب آبی شود
هم باران خیس
من با این دریاچه
................ رشد کردهام
و حاضر نیستم آن را با شما
........... قسمت کنم
باید برای پرندگان این جزیره
از شناسنامهام بگویم
گنجشکهای اینجا
با زبان من حرف میزنند
از اینکه نامام را
صحیح تلفظ میکنید
................. ممنونم
من با این غربت
.................. کنار نمیآیم
...................... ۶ اکتبر ۲۰۰۸ , روزویل کالیفرنیا
۱۳۸۷ مهر ۲۰, شنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر