۱۳۸۷ تیر ۷, جمعه

با تو نیستم

.
چیزی که تازه نیست
موضوع مرگ توست
تو قبلآ هم گاه گداری
......................... مرده بودی
بی آن‌که صدای‌ات در بیاید!.
روزنامه‌های عصر خوب به‌خاطر دارند
.....................................نام‌ات را
که با آی با کلاه شروع نمی‌شود
فرق‌اش یک صبحانه‌ی خلاصه است
که مجبوری بی چای شیرین بخوری!
.
پیش از آن‌که همه چیز خراب شود!
دستان‌ات را
روی چشم‌های‌ات بکش
از چاه کمی آب بردار
لازم نیست طناب از حلق این دلو کهنه بگذرد
این خانه‌ی تو نیز هست
مادر بزرگ که همیشه قلب‌اش آویزان بود
نام‌ات را با صدای بلند
از کنار باغچه پاک کرد
لطفآ در حاشیه‌ی این برگ
تاریخ آخرین مرگ‌ات را
.........................یادداشت کن.
...............................
روزويل کاليفرنيا ۱۹ جون ۲۰۰۸

هیچ نظری موجود نیست: